عشق یعنی اختیار بدی که نابودت کنند ولی “اعتماد” کنی که این کار را نمیکنند . . . بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه آسمان کاسته ای انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده بر خاسته ای ؟ . . . یادت هست ، خیالت هست ، خاطراتت هست ، فقط کمی جای تو خالیست ، نمی آیی ؟ . . . با هر قدمی که دور شدی روحم خراشی خورد ، حالا با هر نسیمی درونم میسوزد . . . چقدر سخته ، تو دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست که آنکه من بزرگش کردم ، کوچکم کرد ! . . . زیر باران عشق باید ماند تا غبار تنهایی را شست نمیدانم زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم . . . تکیه نکن بر عصای تنهایی ات ، شانه هایم را خدا برای تو آفریده . . . پیر می شود آدم وقتی عزیزش را صدا می کند و عزیزم نمی شنود . . . عشق و محبت ردپای خدا در زندگیست ، امیدوارم زندگیت پر از ردپای خدا باشد . . . شال گردن گرمم را به گردن سرد احساساتت بینداز ، تحمل این همه سردی احساس سخت است . . .
. . . تمام عکاسخانه های این شهر را به دنبال یک عکس قدی شاید هم تمام رخ از عشق گشته ام ، فتوشاپ بیداد میکند این روزها . . . اگه فروختمت ناراحت نشو ، چون هر کسی از یه راهی نون در میاره ، ما هم از گل فروشی . . . خرابه های دلم از تمام خانه های جهان قشنگتر است ، چون یاد تو در آن ساکن است . . . بعد بغل کردنت لباسم بوی تو را میدهد ، همه ی عطرها از تو بوی خوش میگیرند . . . عشق مثل کشی میمونه که ۲ نفر دارن میکشن ، اگه یکی ولش کنه دردش واسه کسیه که هنوز اونو نگه داشته . . . یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم / چه تو باشی چه نباشی نگهش میدارم . . . تو باش ، نه برای اینکه در دنیا تنها نباشم ، تو باش تا در دنیای تنهایی ام تنها تو باشی . . . به عشق در نگاه اول اعتقاد ندارم ولی به “از چشم افتادن در یک لحظه” عجیب معتقدم . . . هیچوقت نفهمیدم چه رازیست بین دلم و دستم ، از دستم رفت به هرچه دل بستم . . . شاید تنها کسی نبودم که دوستت داشتم ، اما کسی بودم که تنها تو را دوست داشتم . . . دستهایت ، تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم ، کابوس نمی بینم . . . در انتظار تو ، کاسه ی صبر که هیچ ، صبر کاسه هم لبریز شد . . . انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی ! . . . چه فرقی میکند مهره سیاه باشم یا سفید چشمانت با اولین حرکت ماتم میکند . . . تو آدم من حوا بیا جهانى دیگر آغاز کنیم عشق بورز دوستم داشته باش تازه سیب چیده ام . . . تو تک ستاره منی منم اسیر بودنت از ته دل داد میزنم میمیرم از نبودنت . قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد ! قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم خداحافظ . . .
نظرات شما عزیزان:
|